از شهید نواب صفوی چه می دانیم

۲۷ دی ماه سالروز تیرباران شهید نواب صفوی توسط حکومت پهلوی است.

غرض آشنایی با مردان بزرگ اما کم نام این سرزمین است که یقین دارم عمده اعضا مجمع دانشجویی

 آل طه چیز زیادی از اندیشه های والا و اراده راسخ او نمی دانند.

حال که در وسط خر خوانی تان سری به وبلاگ آل طه زدید متنی سر راست و مفصل را در ادامه مطلب

ترتیب داده ام برای مطالعه بیشتر شما...

مهدی نوروزیان

ادامه نوشته

شعري از عليرضا قزوه درباره امام حسين(ع)

نمي‌دانم تو را در ابر ديدم يا كجا ديدم/به هر جايي كه رو كردم فقط روي تو را ديدم
تو را در مثنوي، در ني، تو را در‌ هاي و هو، در هي/تو را در بند بند ناله‌هاي بي‌صدا ديدم
تو مانند ترنم، مثل گل، عين غزل بودي/تو را شكل توسل، مثل ندبه، چون دعا ديدم
دوباره ليلة القدر آمد و شوريدگي‌هايم/تب شعر و غزل گل كرد و شور نينوا ديدم
شب موييدن شب آمد و موييدن شاعر/شكستم در خودم از بس كه باران بلا ديدم
صدايت كردم و آيينه‌ها تابيد در چشمم/نگاهم را به دالان بهشتي تازه وا ديدم
نگاهم كردي و باران يك ريز غزل آمد/نگاهت كردم و رنگين كماني از خدا ديدم
تو را در شمع‌ها، قنديل‌ها، در عود، در اسپند/دلم را پَرزنان در حلقه پروانه‌ها ديدم
تو را پيچيده در خون، در حرير ظهر عاشورا/تو را در واژه‌هاي سبز رنگ ربنا ديدم
تو را در آبشار وحي جبرائيل و ميكائيل/تو را يك ظهر زخمي در زمين كربلا ديدم
تو را ديدم كه مي‌چرخيد گردت خانه كعبه/خدا را در حرم گم كرده بودم، در شما ديدم
شبيه سايه تو كعبه دنبالت به راه افتاد/تو حج بودي، تو را هم مروه ديدم، هم صفا ديدم
شب تنهاي عاشورا و اشباحي كه گم گشتند/تو را در آن شب تاريك، «مصباح الهدي» ديدم
در اوج كبر و در اوج رياي شام ـ ‌اي كعبه ـ/تو را هم شانه و هم شان كوي كبريا ديدم

دمي كه اسب‌ها بر پيكر تو تاخت آوردند/تو را‌ اي بي‌كفن، در كسوت آل عبا ديدم
دليل مرتضي! شبه پيمبر! گريه زهرا(س)/تو را محكمترين تفسير راز «انّما» ديدم
هجوم نيزه‌ها بود و قنوت مهربان تو/تو را در موج موج ربنا در «آتنا» ديدم
تو را ديدم كه داري دست در دستان ابراهيم/تو را با داغ حيدر، كوچه كوچه، پا به پا ديدم
تو را هر روز با ‌اندوه ابراهيم، همسايه/تو را با حلق اسماعيل، هر شب همصدا ديدم
همان شب كه سرت بر نيزه‌ها قرآن تلاوت كرد/تو را در دامن زهرا(س) و دوش مصطفي(ص) ديدم
تنور خولي و تنهايي خورشيد در غربت/تو را در چاه حيدر همنواي مرتضي ديدم
سرت بر نيزه قرآن خواند و جبرائيل حيران ماند/و من از كربلا تا شام را غار حرا ديدم
به يحيي و سياوش جلوه مي‌بخشد گل خونت/تو را ‌اي صبح صادق با امام مجتبي(ع) ديدم
تو را دلتنگ در دلتنگي شامي غريبانه/تو را بي‌تاب در بي‌تابي طشت طلا ديدم
شكستم در قصيده، در غزل، ‌اي جان شور و شعر/تو را وقتي كه در فرياد «ادرك يا اخا» ديدم
تمام راه را بر نيزه‌ها با پاي سر رفتي/به غيرت پا به پاي زينب كبري(س) تو را ديدم
دل و دست از پليدي‌هاي اين دنيا شبي شستم/كه خونت را حناي دست مشتي بي حيا ديدم
چنان فواره زد خون تو تا منظومه‎ي شمسي/كه از خورشيد هم خون رشيدت را فرا ديدم
مصيبت ماند و حيرت ماند و غربت ماند و عشق تو/ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا ديدم
تصور از تفكر ماند و خون تو تداوم يافت/تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا ديدم

نقش تبلیغات گمراه كننده بنى امیه در واقعه کربلا

واقعه کربلا و ادبیات شیعه 

بیش از پنجاه سال از رحلت رهبر عالم بشریت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نگذشته بود و هنوز فریاد آن بزرگ رهبر الهى، در گوش‎ها طنین‎انداز بود كه: «الحسن و الحسین اماما امتى بعد ابیهما و سیدا شباب إهل الجنه و امهما سیدة نساء العالمین و ابوهما سیدالوصیین.» و هنوز كسانى مانند "جابر بن عبدالله انصارى"، "ابوسعید خدرى"، "سهل بن سعد ساعدى"، "زید بن ارقم" و "انس بن مالك" زنده بودند و حدیث "الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه" را درباره آن دو امام از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیده بودند.

كسى در محبت و علاقه پیامبر خدا به دخت گرامى‎اش حضرت زهرا(علیهاالسلام) و فرزندان ارجمندش تردید نداشت، از اصحاب و تابعین، كم نبودند كسانى كه سیماى رسول خدا را به خاطر داشتند، آن هنگام كه فرمود: "فاطمه بضعة منى من اغضبها فقد اغضبنى؛ فاطمه پاره تن من است آن كه او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است" و "ان الله یغضب لغضب فاطمه و یرضى لرضاها؛ همانا خداوند براى خشم فاطمه، به خشم مى‎آید و براى رضایت او، خشنود مى‎شود." و نیز صحابه فراموش نكرده بودند كه سیدالمرسلین به سوى على، فاطمه، حسن و حسین(علیهم‎السلام) نظر كرد و فرمود: "انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم ؛ با كسانى كه با شما بجنگند، در جنگم و با كسانى كه با شما صلح كنند، در صلحم."

با این وصف، مسلمانان چگونه اجازه دادند و امویان چسان چنین فضایى را پدید آوردند تا وجدان عمومى پذیراى شهادت امام حسین(علیه‎السلام) و ابرار همراهش گردد؟

به نظر مى‎رسد، چهار عامل اساسى، فضاى چنین حادثه دلخراشى را پدید آورد و بستر چنین حركتى را مهیا ساخت:

1ـ تبلیغات گمراه كننده بنى امیه؛

2ـ بى خبرى مردم و عدم قدرت تحلیل پدیده‎هاى سیاسى؛

3ـ تحریف فلسفه سیاسى اسلام (امامت)؛

4 ـ ترویج و تبلیغ مكتب جبرگرایى.

رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ثلاث اخافهن على امتى من بعدى: الضلاله بعد المعرفه، مضلات الفتن و شهوه البطن و الفرج؛ از سه چیز، پس از خود بر امتم بیمناكم: 1ـ گمراهى پس از شناخت حق، 2ـ فتنـه‎هـا و آشـوبهاى اغـواگـر، 3ـ شكم‎پرستى و شهوترانى.» و این هر سه در دوران معاویه به بالاترین شكل خود رسید، چه گمراهى‎اى از این بالاتر كه جانشین منصوب از قبل پیامبر ـ یا لااقل داماد، پسر عمو و اولین مسلم ـ در خطبه‎هاى نماز جمعه به دستور معاویه لعن شود؟چه اغوایى از این بالاتر كه عمرو بن عاص، امامى را از خلافت، خلع كرد كه جن و انس بر لیاقتش معترف بودند و فرزند هند "آكلة الاكباد" را به جانشینى رسول خدا، برگزید؟

تبلیغات گمراه كننده از آنجا آغاز گشت كه معاویه با پول بیت المال مسلمین، در مذمت و بدگویى امام آنان، حدیث جعل كرد و پرده حرمت را درید و با كمك دستیارانى چون "مغیرة بن شعبه" و "عمرو بن عاص"، نه تنها خود را "خلیفه رسول الله" و "اولى الامر" مسلمانان خواند و زمینه قتل عام شیعیان را فراهم ساخت، كه به شامیان و پاره‎اى دیگر از بلاد ـ با تبلیغات دروغین ـ قبولاند كه مجسمه عدالت، نماز نمى‎خواند!

اگر نبود، مگر این نكته كه اكنون نیز بسیارى از برادران اهل سنت، معاویه را تا حد تقدیس مى‎ستایند، كافى بود كه بدانیم دراهم و دنانیر و تبلیغات گمراه كننده امویان، چسان هویت فتنه انگیز معاویه را وارونه به مردم نمایاند و شخصیت على و خاندانش را بر خلاف واقع! پس از معاویه نیز ـ با تمهیدات او ـ یزید را امام مسلمانان خواندند و حسین را آشوبگرى كه قصد برهم زدن امنیت ملى را در سر دارد و لذا به جعل حدیث پرداختند و از قول رسول خدا گفتند: «من اراد ان یفرق امر هذه الامه و هو جمیع فاضربوه بالسیف كائنا من كان»؛ آن كس كه در اندیشه ایجاد تفرقه در میان امت واحده اسلامى برآید؛ با شمشیر سركوبش كنید؛ هر كس كه مى‎خواهد باشد.»

و در همین راستا ماموران مسلح حاكم حجاز به سیدالشهدا گفتند: "یا حسین! الا تتقى الله تخرج من الجماعه و تفرق بین هذه الامه؛ اى حسین! آیا از خدا پروا نمى‎كنى كه از جماعت مسلمانان جدا مى‎شوى و در میان امت، تفرقه مى‎اندازى؟"

عبیدالله بن زیاد، حاكم عراق، نیز به مسلم بن عقیل گفت: «یا ابن عقیل! اتیت الناس و هم جمع فشتتت بینهم و فرقت كلمتهم و حملت بعضهم على بعض؛ اى پسر عقیل! تو آمدى و در میان مردمى كه متحد بودندغ تفرقه انداختى و وحدت آنها را بر هم زدى و برخى را به جان پاره‎اى دیگر انداختى."

عمرو بن حجاج نیز در توجیه جنایت خود در كربلا گفت: «ما طاعت امام را كنار نگذاشته و از جماعت كناره‎گیرى نكردیم»، همو هنگامى كه سپاه كوفه را به جنگ تشویق مى‎كرد، گفت:

«یا اهل الكوفه الزموا طاعتكم و جماعتكم و لا ترتابوا فى قتل من مرق من الدین و خالف الامام؛ اى كوفیان! فرمانبردارى كنید و یكپارچگى خود را حفظ نمایید و در كشتن كسى كه از دین خارج شده و بر امام شوریده است، تردید به خود راه ندهید.»

و بدین سان قیام عدالت خواهانه پسر پیامبر(صلی الله علیه و آله) كه با انگیزه امر به معروف و نهى از منكر و براى اصلاح جامعه اسلامى و به درخواست نیروهاى مذهبى ـ ملى كوفه، كه تشنه عدالت على بودند، آغاز گردید، آشوبگرى بر ضد حكومت اسلامى یزید تبلیغ گشت! و از سوى دیگر، یزید بن معاویه این جرثومه فساد و تباهى، عنصرى داراى فضایل انسانى و مهذب و هوشمند و ستوده خصال تبلیغ شد.

غدیر آل طاها ...

ادامه نوشته

...

ایمان از دید امام علی علیه السلام ...

8fplldz.jpg

از حضرت علی ( ع ) راجع به ایمان پرسیده شد فرمودند :

ایمان استوار بر چهار ستون است : بر صبر، یقین ، عدل و پیکار ( در راه حق با دست و زبان ) .

از این 4 ستون صبر خود بر 4 شعبه است : بر شوق ، بر خوف ، بر بی رغبتی به دنیا ، بر انتظار کشیدن ، پس آن که شائق و شیفته بهشت است شهوت را از یاد ببرد و آن که از آتش خائف و بیمناک است از چیزهای حرام دوری گزیند و آن که بی رغبت ، به دنیا است پیش آمدهای جهان را خوار و آسان گیرد و آن که به انتظار مرگ است به سوی نیکیها بشتابد .

یقین نیز بر 4 شعبه است : بر بینا شدن با زیرکی و هوشیاری و تاویل و تفسیر کردن حکمت و پند گرفتن به عبرت و آزمایش و بر سنت و روش پیشینیان از پیمبران رفتن ، پس آن که بازیرکی بینا شد حکمت برایش روشن گردد و هر که حکمت برایش روشن شد مرکز عبرت و آزمایش را شناخت و هر که مرکز عبرت و آزمایش را شناخت گویا با پیمبران پیشین بوده است .

عدل نیز بر 4 شعبه است : بر شناور شدن در دریای فهم و دانش و و فرو رفتن در علم و درخشان و هویدا ساختن حکم و رسوخ و اثبات حکم ، پس از آن که مقصد و غرض را دانست فرو رفتن در علم را دانست و از سرچشمه های حکمت سیراب بازگشته است و آن که حلیم و بردبار بود در کار خویش قصوری نورزیده است و در میان مردم به ستودگی زندگانی کرده است .

از آن 4 ستون جهاد نیز بر 4 قسم است : بر امر به معروف و نهی از منکر و صدق و درستی در مواقع آن و دشمن داشتن فساق و فجار ، پس هر که مردم را به نیکی و دستورات خدائی امر کرد پشت مومنین را قوی گردانیده و آن که از زشتیها جلوگیری به عمل آورد ، دماغ مخلصین را به خاک مالیده و آن که در مواقع خود صدق و درستی به جای آورد حقی که بر او واجب افتاده بود ادا کرد و آن که فاسقان را دشمن داشته و برای خدابه خشم آمد خدا نیز برای او بر دشمنان به خشم آمده و در قیامت خشنودش خواهد ساخت .

چرا امام جواد با دختر قاتل پدرش ازدواج كرد؟ !!

حرم امام جواد علیه السلام، کاظمین

در سنت برخی از معصومان و رهبران دینی مسایلی وجود دارد كه از اسرار الهی بوده و شناخت آن مشكل است، مانند كشتن كودكی توسط حضرت خضر كه مورد اعتراض حضرت موسی علیه‌السلام قرار گرفت، اما حكمت آن، حفظ ایمان دیگران بود.

ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مأمون (ام الفضل) نیز از مسایلی است كه اظهار نظر قطعی درباره آن مشكل است؛ ولی می‌توان برخی عوامل را تأثیر گذار دانست. ازدواج حضرت جواد علیه‌السلام با ام الفضل هم از ناحیه حضرت قابل بررسی است و هم از ناحیه مأمون كه چه اهدافی از ازدواج دختر خود با امام جواد علیه‌السلام داشت؟

ادامه نوشته

مردی که امام رضا(علیه‎السلام) را دید

حرم امام رضا علیه السلام

مرد كُرد كلاتى سى و پنجساله‎اى بر اثر افتادن از بالاى چوب بست از كمر فلج شده بود و با چوب زیر بغل، به زحمت راه مى‎رفت .

پس از شش ماه، به او گفتند: اگر به مشهد مقدس بروى، و از امام رضا(علیه‎السلام) شفا بخواهى، بهبود مى‎یابى .

بالاخره او را با قاطر به مشهد مى‎برند و به صحن كه مى‎رسند او را رها مى‎كنند. او با چوب زیر بغل تا نزدیك سقاخانه اسماعیل طلا مى‎رود؛ در آنجا دربانى را مى‎بیند. (حسین با خود چنین خیال مى‎كند كه حضرت رضا علیه‎السلام در یكى از این اطاقها باید باشد كه مى‎تواند نزد ایشان برود).

با همان لهجه كُردى به دربان مى‎گوید: حضرت رضا(علیه‎السلام) كجاست؟ ما از كلات آمده‎ایم تا او را ببینیم. آقا را كجا باید ببینیم؟ ما با او كار داریم .

دربان با حالت تمسخر به یكى از مناره‎ها اشاره كرده، گفت: آقا آنجاست. مرد كُرد گفت: ما چطور آن بالا برویم؟ دربان از روى تمسخر درِ پله‎هاى مناره را نشان داده، گفت باید از این پله‎ها بالا بروى .

مرد كُرد به طرف در مناره رفت و با زحمت از پله اول و دوم بالا رفت؛ همین كه خواست، با همان سعى و تلاش از پله سوم بالا رود، از بالا صدایی شنید؛ كه مى‎گفت: حسین! بالا نیا. براى تو زحمت دارد. ما پائین آمدیم .

آقا پائین آمدند؛ حسین از دیدن آقا خوشحال شد و سلام كرد. آن حضرت پس از جواب سلام، فرمود: حسین ! چه شده ؟

گفت: شش ماه است كه از كار افتاده‎ام حالا آمده‎ام تا مرا خوب كنى .

آقا دستى به كمرش مالید؛ در حالی که چوب‎ها از زیر بغلش افتاده و آسوده روى پاهاى خود ایستاد و كمرش راست شد، دیگر احساس درد كمر نكرد.

آن حضرت چوب‎ها را از روى زمین برداشت و به او داد (چون که مهمان اوست، زحمت نكشد.)

بعد به او فرمود: برو؛ هر چه دیدى براى آن دربان، نقل كن. حسین نزد دربان رفت. دربان همین كه دید او بدون چوب و در حال عادى راه مى‎رود و چوب‎هاى زیر بغلش را در دست گرفته است؛ تعجب كرد و او را در بغل گرفت .

اما حسین به خاطر راهنمایى كه او را به پیش امام رضا(علیه‎السلام) فرستاده بود اظهار تشكر كرد و گفت: خدا پدرت را بیامرزد! كه مرا خدمت امام فرستادى .

اما دربان بر سر زبان با خود گفت: خاك بر سرم ! من او را مسخره كردم و او شفاى خود را گرفت .


برگرفته از کتاب 53 داستان از كرامات حضرت رضا(علیه‎السلام)، موسى خسروى.

8

چند روزي به 8/8/88، همان روزي که از اول امسال سر زبان همه بود، نمانده است، آخر، محبت امام رضاي عزيز و مهربان توي دل ما ايرانيها از همان کودکي جا گرفته است.

و من داستان اين شفا يافتگان خوشبخت را براي تو تعريف مي‌کنم تا اين يک هفته تو هم بيايي کنار من بنشيني تا از همين‌جا دل بيمارمان را به پنجره فولاد آقا گره بزنيم.

از اينکه پاهايت ناي عروج ندارند غمگيني؟ از اينکه به زمين دوخته شده‌اي ناراحتي؟ آرزوي پرواز داري؟ آرزوي دويدن به سوي خوشبختي؟ پس اين داستان را با من بخوان و آخر سر يک «يا علي بن موسي الرضايي» از ته دل بگو. خاطرت تخت که پاي دلت شفا خواهد يافت.

ادامه نوشته

در حاشیۀ مراسم عزاداری امام ششم... (2)


ادامه نوشته

در حاشیۀ مراسم عزاداری امام ششم... (1)

ادامه نوشته

سالروز شهادت رئیس مذهب تشیع امام جعفرصادق(ع) تسلیت باد...


وصايای امام صادق (عليه السلام)هنگام وفات
اودر لحظه مرگ وصايایي چندي می نماید که برخي درامرامامت برخي درزمينه مسائل خانوادگي وبخشي درمورد عامه است. 
- به فرزندان خود گفت: فَلا تَمُوتُنَّ اِلاُّ وَاَنتُم مُسلِموُن  بکوشيد که جز مسلمان نميريد. 
- به کسان وخويشان فرمود: اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مَستَخِفّاَ بِالصَّلاةِ. شفاعت ما به کسي که نماز راکوچک بشمارد نمي رسد  
- به خانواده خود وصيت کرد که پس ازمرگش تا چند سال درموسم حج درمني براي او مراسم عزاداري برپاکنند. 
 دستور داد براي خويشان وکسان هديه اي بفرستند، حتي هفتاد دينار براي حسن افطس از خويشان او. وحسن افطس همان کسي است که با خنجر به امام حمله کرده بود  ومي فرمود مي خواهد آيه قرآن رادرمورد صله رحم اجرا کند. 
- درباره امام پس ازخود، امام کاظم(عليه السلام) رابراي چندمين بار منصوب کرد که او درآن هنگام براساس سندي بیست سال داشت.  
- بخشي از سفارشهاي او درباره غسل وکفن وقبر خود بود که احکام اسلامي دراين زمينه وجود دارد. 
- وبالاخره بخشي از وصيت راجع به مردم بود که روؤس آن دعوت به وقار وآرامش، حفظ زبان، پرهيز ازدروغ وتهمت ودشمني، دوري ازتجاوز کار، پرهيز ازحسادت وترک معاصي و... بود. 

مناسبت های امروز

درگذشت «ابوطاهرمُقري» در سال349هجري قمري

«ابوطاهرمُقري»، محدث و نهري بغدادي در سال349هجري قمري بدرود حيات گفت. آگاهي اوبه علم قرائت و نحوموجب شد كه وي را دروجوه قرائات ازداناترين مردم بدانند. حلقه درس مُقري دربغداد بسياري ازعلاقمندان به قرائت را جذب مي‎كرد. ابوطاهرمقري صاحب تأليفات بسياري است كه رساله‎اي دراخبارنحويان ازآن جمله‎ است. اَلبيان ازديگركتابهاي مقري درقرائت است.


درگذشت « صدرُالدّين ابوبكر محمّدبن ثابت» در سال552هجري قمري

«صدرُالدّين ابوبكر محمّدبن ثابت» نواده ابوبكرخُجَندي و از شخصيتهاي برجسته آل خجند در سال552هجري قمري بدرود حيات گفت. صدرُالدين دانشهاي متداول زمان را دراصفهان فراگرفت و درموعظه بسيارتوانا شد. سپس درمدرسه نظاميه بغداد به تدريس پرداخت. صدرُالدين بعد ازمدتي به اصفهان بازگشت و رياست شافعيان اصفهان را بعهده گرفت. ازحوادث مهم زمان صدرُالدين خجندي شورش اميربوزابه فرمانرواي فارس را مي‎توان نام برد. خجندي دريكي ازسفرهاي خود ازبغداد به اصفهان درگذشت. ازوي اشعاربسياري به زبان عربي باقيست.


درگذشت اميرمحمد حسين خاتون آبادي در سال1152هجري قمري

اميرمحمد حسين خاتون آبادي ازفضلاي قرن 12هجري قمري در سال1152هجري قمري درگذشت. اوازبزرگان فقه و ادب و حكمت بشمارمي‎رفت. خاتون آبادي ازعلماي گرانقدرشيعه انشايي روان و دلنشين داشت و روايت‎ها و احاديثي را كه ازبزرگان شنيده بود ثبت و ضبط كرده بود. مرحوم خاتون آبادي تأليفات بسياري ازخود بجاي گذاشته است كه ازآن ميان« حاشيه برشرح لُمعه، حاشيه برشرح جديد تَجريد و اَلاَلواحُ السَّماويّه» را مي‎‏توان نام برد.


روز حافظ

حافظ شاعر معروف غزلسراي فارسي كه از شيراز برخاسته بود. نامش محمد شمس الدين بود كه بعدها به خاطر حفظ بودن قرآن مجيد و آگاهي به معارف اسلامي ، متخلص به خواجه حافظ شيرازي شد. او در حدود سال 700 هجري چشم به جهان گشود و اندكي پس از ورود تيمور به شيراز، در سال 768، در زادگاهش شيراز، ديده از جهان فرو بست. بزرگداشت حافظ بزرگداشت فرهنگ اسلامي و ايراني و انديشه هاي ناب است، براي بزرگداشت حافظ 20 مهر را روز حافظ نام نهاده اند.

برخي از مهمترين وجوه تفکر حافظ را مي توان چنين برشمرد:

1- نظام هستي در انديشه حافظ همچون ديگر متفکران عرفان مدار نظام احسن است.

2- عشق، جان و حقيقت هستي است. آدمي و پري، ملک و ملکوت طفيل هستي عشقند.

3- تسليم و رضا و توکل ابعاد ديگري از انديشه و جهان بيني حافظ را تشکيل مي دهد.

4- "ابن الوقتي" و فرزند زمان خود بودن نيز يکي ديگر از ابعاد تفکر حافظ است.

5- انتظار و طلب وضع موعود، از مفاهيم عميقي است که در سراسر ديوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد، و ...


امضای قرارداد اشغال آلمان در لندن در سال1944ميلادي

نمايندگان امريكا، انگلستان و شوروي قرارداد اشغال آلمان در سال1944ميلادي را در لندن امضا كردند. اين قرارداد زماني امضا شد كه جنگ جهاني دوم هنوز خاتمه نيافته بود. پس ازانعقاد قرارداد اشغال آلمان، متفقين حملات هماهنگ خود را ازغرب و شرق آغازكردند و خطوط دفاعي آلمان نازي را درهم شكستند. درسال1945ميلادي آلمان بطوركامل ازمتفقين شكست خورد و فرماندهان متفقين زمام امور آلمان را دربرلين بدست گرفتند. گفتني است كه برلين به لحاظ موقعيت خاص خود منطه بين المللي و آزاد اعلام شد.


انجام یک عمل بی سابقه يك پيوند مغز در مكزيك سال1987ميلادي

يك پيوند مغز در مكزيك سال1987ميلادي در مكزيك انجام گرفت كه در جهان علم بي سابقه بود. دراين عمل جراحي مهم دكترمازارو بخشي ازمغز جنيني را كه براثر سقط جنين ازدنيا رفته بود، به مغز مردي 50 ساله و مبتلا به بيماري پاركنسيون پيوند زد. عمل جراحي دكتر مارازو در بخش مغز و اعصاب مركز پزشكي رازا در مكزيك با موفقيت به انجام رسيد.


امضاء پیمان وحدت توسط دو كشورآلمان غربي و شرقي و چهار كشور پيروز در جنگ جهاني دوم  در سال1990ميلادي

دو كشورآلمان غربي و شرقي و چهار كشور پيروز در جنگ جهاني دوم پيمان وحدت را در سال1990ميلادي امضا كردند. درپيمان وحدت، مسئله وحدت سياسي و جغرافيايي دو كشورآلمان بررسي شد و سپس اعطاي حق حاكميت كامل به آلمان متحد به تصويب اعضا رسيد. اين پيمان راه را براي وحدت دو آلمان گشود.

مناسبت روز

در چنین روزی محمد بن ادريس حلی در سال 598 هجری قمری رخت از جهان بست.

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش در ادامۀ مطلب آمده است...

ادامه نوشته

مناسبت روز

در چنین روزی زين الدين علی بن احمد (شهيد ثانی ) در سال 911 هـجری قمری پای به جهان نهاد.

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش در ادامۀ مطلب آمده است...

ادامه نوشته

مناسبت روز

در چنین روزی به سال 1030 هجری قمری شيخ بها الدين محمد عاملی (شيخ بهائی ) از دنیا رحلت کرد.

See full size image

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش در ادامۀ مطلب آمده است...

ادامه نوشته